جدول جو
جدول جو

معنی ریش کش - جستجوی لغت در جدول جو

ریش کش
(تَ /تِ)
دشنامی است. (یادداشت مؤلف) :
ای ریش کش شهابک مأبون هزار تیز
در ریش آن پدر که تو هستی ورا پسر.
سوزنی.
، آنان که ریش مردم را می کشند:
کوسۀ کم ریش دلی داشت تنگ
ریش کشان دید یکی را به جنگ
گفت رخم گرچه زجاجی وش است
ایمنی از ریش کشان هم خوش است.
؟ (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نعش کش
تصویر نعش کش
اتومبیل مخصوصی که با آن جسد مرده را به گورستان ببرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریش ریش
تصویر ریش ریش
پاره پاره، چاک چاک، تکه تکه، قاچ قاچ، ریز ریز، تار تار، لخت لخت، شرحه شرحه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنج کش
تصویر رنج کش
رنجبر، زحمت کش
فرهنگ فارسی عمید
کسی که سیم های برق یا تلفن یا تلگراف را از جایی به جای دیگر می کشد و مرتب می کند، آلتی که زرگر با آن مفتول طلا و نقره می سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریش کاو
تصویر ریش کاو
طمع کار
احمق، کودن، کم خرد، ابله، گول، گردنگل، انوک، شیشه گردن، سبک رای، تپنکوز، دنگل، خام ریش، کم عقل، فغاک، دنگ، خل، کاغه، لاده، چل، غمر، تاریک مغز، کانا، دبنگ، نابخرد، کهسله، بی عقل، غتفره، کردنگ، خرطبع، بدخردبرای مثال هرکسی شد برخیالی ریش کاو / گشته بر سودای گنجی کنجکاو (مولوی - ۶۸۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریش بز
تصویر ریش بز
شنگ، گیاهی بیابانی و خودرو با برگ های باریک خوراکی، اسفلنج، اسپلنج، لحیة التیس، مارنه، مکرنه، سنسفیل، دم اسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریشه کن
تصویر ریشه کن
آنکه یا آنچه چیزی را از بیخ می کند و نابود می کند، چیزی که از بیخ کنده شده، درختی که از ریشه کنده شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریب کش
تصویر غریب کش
ویژگی آنکه غریبان را آزار و اذیت می کند، ویژگی گردنه یا جاده ای که برای رانندگان ناآشنا خطر ناک است
فرهنگ فارسی عمید
(کَ / کِ)
در حال کشیدن ریش. (یادداشت مؤلف) : پیادگان قاضی وی را ریش کشان به محکمه بردند. (یادداشت مؤلف) :
کوسۀ کم ریش دلی داشت تنگ
ریش کشان دید یکی را به جنگ.
؟
لغت نامه دهخدا
(نی / نَ)
دهی است جزء دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. در 24هزارگزی جنوب غربی اسفراین، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 328 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و محصولش غلات، بنشن، پنبه و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
آنکه کوشش بیهوده می کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). نامراد و محروم. (ناظم الاطباء) :
از هر کنار مشرق عرض تجلی اش
مه ریش کن برآمد و خور ریشخند شد.
زلالی خوانساری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زیر کش
تصویر زیر کش
یکی از مقامات موسیقی قدیم حسینی
فرهنگ لغت هوشیار
جعبه یا کیسه ای که در آن تیرهای کمان را جا میدادند و بپهلو می آویختند تیر کش تیر دان
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گوش کسی را کشد و پیچاند برای آنکه صاحب گوش را متوجه سازد و یا او را بدنبال خود کشاند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کین کش
تصویر کین کش
انتقام جو منتقم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریب کش
تصویر غریب کش
بیگانه کش آنکه غریبان را آزار و اذیت کند
فرهنگ لغت هوشیار
نسا کش رستکش کسی که جنازه یا تابوت مرده را حمل کند، اتومبیلی که جنازه یا تابوت مرده را بگورستان حمل کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریا کش
تصویر دریا کش
شرابخواری که دیر مست شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیو کش
تصویر دیو کش
کشنده دیو، مغلوب کننده دیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریشه کن
تصویر ریشه کن
از بیخ و بن بر کندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریش کاو
تصویر ریش کاو
نا فهم، کودن، طمع کار
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از تیره گنتاسه از رده بازدانگان جزو تیره های نزدیک به مخوطیان که شکل ظاهریش شبیه به گیاه دم اسب است گیاهی است همیشه سبز که پر شاخه و پر انشعاب است دنیزاوزومی، گیاهی از تیره چترایان که جزو گونه های قرصعنه است لحیه المعزی کچی صقالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچ کش
تصویر پیچ کش
وسیله ای که با آن میخ و پیچها را بر کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریش ریش
تصویر ریش ریش
پاره پاره، چاک چاک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش کش
تصویر پیش کش
اهداء
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جیغ کش
تصویر جیغ کش
Screeching
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جیغ کش
تصویر جیغ کش
визжащий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جیغ کش
تصویر جیغ کش
kreischend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جیغ کش
تصویر جیغ کش
верещащий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جیغ کش
تصویر جیغ کش
piszczący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جیغ کش
تصویر جیغ کش
尖锐的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جیغ کش
تصویر جیغ کش
estridente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جیغ کش
تصویر جیغ کش
stridente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جیغ کش
تصویر جیغ کش
chirriante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی